کورش بزرگ

 

دستاورد دانش، بی رغبتی به دنیاست . [امام علی علیه السلام]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?جاسم

دوشنبه 88/10/21  ساعت 5:49 عصر

فَرَوَهَر چیست؟

فروهر(فره وشی) چیست؟
فروهر= فره + وهر(ورتی)
جلو،پیش + برنده، کشنده =پیش برنده
شاید بتوان گفت از نظر زندگی، فروهر با ارزشترین جزء وجود انسان است چون این جزء ذره ایست از هستی بی پایان اهورا مزدا که هنگام زایش برای راهنمایی روان و رهبری آن به صورت کمال در وجود یک انسان جایگزین شده و پس از مرگ هم با همان پاکی و درستی به اصل خود(اهورا مزدا )میپیوندد.
 
شکل فروهر:
تصویر پیرمرد بالداری نمایانگر شکل فروهر است و در حال حاضر به عنوان نشانواره دین زرتشت بکار میرود.اما این شکل سابقه ای چندین ساله داشته ، و نظایر آن در کتیبه اقوام گوناگون ایرانی وجود دارد.ولی شکلی دقیقا به ضورت موجود، در کتیبه های هخامنشی بالای سر پادشاهان دیده میشود.
محققان و خاورشناسان بسیاری در مورد این شکل به تحقیق پرداختند و نظرهای گوناگونی نسبت به آن ابراز داشتند.در ابتدای تحقیق عده ای از پژوهشگران آنرا تصویری از اهورا مزدا خواندند.ولی چون به عقیده زرتشتیان اهورامزدا بی تن و پیکر (اَیوی تن وُ ) است و هیچگاه یک زرتشتی برای اهورامزدا شکلی قایل نیست، این نظر مورد مخالفت پارسیان هندوستان قرار گرفت.آنرا رد کردند و آنرا به عنوان سمبل فروهر معرفی نمودند و از قسمتهای مختلف آن برای شناساندن فروهر کمک گرفتند.اولین کسی که این طرح را نماد فروهر دانست شخصی بود به اسم "رستم جی کاما".این شخص با استفاده از یک تصویر باستانی ، وظیفه یکی از مهمترین اجزای وجود انسان را مد نظر قرار داد.


شرح اجزای مختلف سمبل فروهر :
1-سر:
 که به شکل پیر سالخورده‌ و جهاندیده و گرم و سردروزگار چشیده که در حلقه یا چنبره زمان تجربه آموخته و با بدی‌ها و ناپاکی‌ها بستیزند و مراحل ترقی و کمال را با متانت و صبر وشکیبایی طی کنند. نگاره فروهر از سر تا به  کمر به صورت پیرمردی جهان دیده با کمال و تجربه و دانایی است تردیدی نیست که نورانیت انسانها به خاطر نزول نور ایزدی بر دل آنهاست و هر که این نور را همراه داشته باشد انسان کامل است پیر موجود در نگاره  فروهر تمثیل و نماد انسان کامل است
 
2- دستها:
دستهای به سمت بالاست به خاطر آنکه همیشه به اهورامزدا توجه داشته باشیم.در نگرش زرتشتی خداوند دارای جای خاصی نیست اما از انجا که فمر بشر همواره نیروهای برتر از خود را در طبقه ی بالاتر می انگارد، از اینرو شکل، اهورا مزدا را در بالا نشان میدهد.حلقه ای که در دست فروهر است نشاندهنده احترام به عهد و پیمان است.در بین دختران و پسران ایرانی پیمان زناشویی با دادن حلقه ای انجام میشده که همانند شکل فروهر در دست چپ قرار میگرفته.این رسم هم اکنون هم پابرجاست.
 
3-بال ها:
بال های فروهر باز است .چون با دیدن بالهای باز ذهن انسان متوجه پرواز و پیشرفت شده، و از این حکایت دارد که انسان همواره باید به سمت پیشرفت و  بلندی و سرافرازی حرکت کند.هر بال از 3 بخش تشکیل شده که نشاندهنده سه پند زرتشت، اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک است و از مشاهده این سه بخش متوجه میشویم که پیشرفت و ترقی باید از راه درست یعنی اندیشه، گفتار و کردار نیک اتفاق بیفتد تا انسان را به سوی سربلندی و سرافرازی هدایت کند.
 
4-دایره میان شکل:
منظور از مشخص کردن این دایره در میان فروهر نشان دادن روزگار بی پایان است.و نشاندهنده بازگشت کردار انسان به وی میباشد .
 
5-دامن:
دامن فروهر از 3 بخش به وجود آمده که نماینده اندیشه بد، گفتار بد و کردار بد است.از مشاهده این سه قسمت در می یابیم که همواره باید اندیشه و گفتار و کردار بد را به زمین انداخته، پست و زبون سازیم.همانگونه که دامن در زیر قرار دارد.
 
6-دو رشته آویخته:
این دو رشته نماینده سپنتا مینو(خوی خوبی) و اَنگره مینو (خوی بدی) است که همیشه ممکن است در اندیشه هرفرد ظاهر شوند.

این شکل در برخی اساطیر به شاهین یا علامت سلطنت تعبیر شده  و  در برخی جاها به  سمبل فر ایزدی یعنی نیرویی که سبب برتری و حمایت از پادشاهان میشود و به همین سبب در بالای سر اکثر شاهان ایران زمین بخصوص شاهان هخامنشی به وضوح دیده میشود.


نظر شما( )
?جاسم

دوشنبه 88/10/21  ساعت 5:48 عصر

شاه دخت های ایران قبل از حمله اعراب به ایرن

  • آباندخت همسر داریوش سوم
  • آپامه سردار ساسانی? دختر سپیتمن
  • آتوسا نام دختر کورش بزرگ? همسر داریوش بزرگ? مادر خشایارشا? دختر اردشیر دوم
  • آذر آناهیتا همسر شاپور یکم ساسانی
  • آذرنوش سردار ساسانی
  • خسروپرویز
  • آسپاس دختر اردشیر دوم
  • آسپاسیا همسر کورش دوم
  • آمستریس دختر داریوش دوم
  • آندیا همسر بابلی اردشیر درازدست
  • ابردخت سردار ساسانی
  • ارتیستون دختر کورش بزرگ و خواهر آتوسا
  • اسپازیا دلداده یونانی کورش دوم
  • استاتیرا دختر داریوش سوم
  • الوگون همسر بابلی اردشیر درازدست
  • امستریس همسر خشایارشا? دختر هوتن? دختر اردشیر دوم هخامنشی
  • امیتیس همسر کورش بزرگ? دختر هووخشتره که باغهای معلق بابل به نام اوست
  • انوشه خواهر پدر شاپور یکم               
  • پوراندخت شهریار ساسانی و دختر خسروپرویز
  • پوروچیستا دختر زردشت اسپنتمان
  • پیروزدخت از نیاکان مزدک
  • جهان بانو خواهر شهربانو? شاهدخت ساسانی
  • دارای‌دخت شاعر
  • داناک سردار هخامنشی
  • دغدو مادر زردشت اسپنتمان
  • دینَگ (زنی فرمانروا و مادر هرمز سوم)
  • رخسانه (رکسانه) دختر داریوش سوم، همسر باختری اسکندر مقدونی
  • روشنک دختر داریوش سوم
  • ماندانا دختر آستیاگ پادشاه ماد و همسر کمبوجیه و مادر کوروش بزرگ
  • ماه آذر سردار ساسانی
  • مروارید دختر فیروز
  • مشکناز دلداده بهرام گور
  • مشیا (مشیانه) نخستین مادر آریایی در اوستا? بمنزله? حوا در نزد اقوام سامى
  • موزا شهریار زن اشکانی و همسر رومی فرهاد چهارم و مادر فرهاد پنجم اشکانی
  • مهرمس سردار هخامنشی
  • مهریار سردار ساسانی
  • میتراداد سردار اشکانی
  • میترادخت سردار اشکانی
  • نگان زن دلاوری که با تازیان جنگید
  • نوش آفرین شاهدخت ساسانی
  • نوشین نامی ساسانی بویژه در زمان انوشیروان دادگر
  • وهومسه سردار هخامنشی
  • هوتن مادر داریوش بزرگ
  • هومی یاستر سردار هخامنشی
  • یوتاب خواهر آریوبرزن و سردار داریوش سوم در جنگ با اسکندر مقدونی که همراه با برادر خود پا به پا جنگید.
  • منبع : ویکی پدیا


  • نظر شما( )
    ?جاسم

    دوشنبه 88/10/21  ساعت 5:44 عصر

    حکومتها و پادشاهان ایران همراه با بیوگرافی کامل هر یک از شاهان

      1- مادها 

      1- دیوکس ( دیااکو )
      2- کیاکسار ( هوخشتره
      3- فرورتیس { فرااورت }
      4- آستییاگ

      2- هخامنشیان 

      1- کوروش کبیر
      2- کبوجیه دوم
      3- داریوش اول
      4- خشایارشا اول
      5- اردشیر اول
      6- خشایارشا دوم
      7- سغدیان
      8- داریوش دوم
      9- اردشیر دوم
      10- اردشیر سوم
      11- ارشک
      12- داریوش سوم

      3- اشکانیان 
      1- ارشک ، اشک اول

      2- تیرداد اول ، اشک دوم
      3- اردوان اول، اشک سوم
      4- فری یاپت ، اشک چهارم
      5- فرهاد اول ، اشک پنجم
      6- مهرداد اول ، اشک ششم
      7- فرهاد دوم ، اشک هفتم
      8- ارداون دوم ، اشک هشتم
      9- مهرداد دوم ، اشک نهم
      10- سنتروک ، اشک دهم
      11- فرهاد سوم ، اشک یازدهم
      12- مهرداد سوم ، اشک دوازدهم
      13- ارد اول ، اشک سیزدهم
      14- فرهاد چهارم ، اشک چهادهم
      15- فرهاد پنجم یا فرهادک ، اشک پانزدهم
      16- ارد دوم ، اشک شانزدهم
      17- ونن اول ، اشک هفدهم
      18- اردوان سوم ، اشک هجدهم
      19- وردان ، اشک نوزدهم
      20- گودرز ، اشک بیستم
      21- ونن دوم ، اشک بیست و یکم
      22- بلاش اول ، اشک بیست و دوم
      23- پاکور ، اشک بیست وسوم
      24- خسرو ، اشک بیست وچهارم
      25- بلاش دوم ، اشک بیست و پنجم
      26- بلاش سوم ، اشک بیست وششم
      27- بلاش چهارم ، اشک بیست وهفتم
      28- بلاش پنجم ، اشک بیست و هشتم
      29- اردوان پنجم ، اشک بیست و نهم

      4- ساسانیان

      1- اردشیر اول
      2- شاپور اول
      3- هرمزد اول
      4- بهرام اول
      5- بهرام دوم
      6- بهرام سوم
      7- نرسی
      8- هرمزد دوم
      9- آذر نرسی
      10- شاپور دوم
      11- اردشیر دوم
      12- شاپور سوم
      13- بهرام چهارم
      14- یزد گرد اول
      15- بهرام پنجم
      16- یزد گرد دوم
      17- هرمزد سوم
      18- پیروز اول
      19- بلاش
      20- قباد اول
      21- خسرو انوشیروان
      22- هرمزد چهارم
      23- خسرو پرویز
      24- شیرویه
      25- اردشیر سوم
      26- شهربراز
      27- پوران
      28- یزد گرد سوم

     


    نظر شما( )
    ?جاسم

    یکشنبه 88/9/29  ساعت 5:32 عصر

    دستان تولد کورش

    داستان تولد کورش:

    درباره تولد کورش افسانه ای کهن است وآن چنین است که:

    ایختوویگو پادشاه ماددختری به نام ماندانا داشت . شبی پادشاه در خواب دید که برروی شکم دخترش درخت تاکی بزرگ روئیده که سراسر آسیا را فراگرفته است.خوابگذاران دربار را احضار کرد وتعبیر این خواب را پرسید. گفتند که ماندانا فرزندی خواهد زائید که پادشاه بزرگی خواهد شد که او را سرنگون می کند و دنیا را زیر فرمان خود می آورد.ایختوویگو هراسناک شد ودختر خود را به کمبوجیه فرماندارانشان در مغرب فارس داد که مقر حکومتش از هگمتانه دور بود .هنگامیکه دختر آبستن شد ایختوویگو از او خواست که مدتی در هگمتانه بماند.بمحض اینکه طفل (کورش بزرگ) متولد گردید پدر بزرگ سنگدل به یکی از درباریان خویش امر داد که نوزاد را به جنگلی ببرد واو را در آنجا رها سازد تا طعمه درندگان گردد.مامور دربار کورش را به جنگلبانی سپرد ودستور شاه را به او ابلاغ کرد .از قضا کودک نوزاد جنگلبان به تازگی مرده بود.

    لذا پدر ومادر تصمیم گرفتند طفل مرده را در جنگل بگذارند وکورش را نزد خود پرورش دهند.

    آنچه منجمین پیش بینی کرده بودند صورت گرفت:

    کورش بزرگ شد و جنگجو و نیرومند و دلیر گردید وبه زودی جانشین پدر خود در (انشان) شد.

    چندی نگذشت که کورش از پرداخت خراج به دولت ماد خود داری کرد .لذا ایختوویگو ارتش بزرگی برای تنبیه این سرکش فرستاد .کورش لشکر ماد را شکست داد و سپسبه هگمتانه وارد شده پدربزرگ خود را از تخت به زیر آورد به انشان تبعید کرد واو تا آخر عمر درآنجا به سربرد .


    نظر شما( )
    ?جاسم

    یکشنبه 88/9/29  ساعت 5:30 عصر

    مادها

    مادها:

    مادها نخستین طایفه ایرانی بودند که در نواحی شمال باختری ایران جایگزین شدند.

    در قرن نهم پیش از میلاد پادشاهان آشور بر سرزمین ماد تاختند واین کشور را تسخیرکردند.پس از یکی

    دو قرن مردان دلیرماد باآشوریان ستمگر به مبارزه برخاستند وسرانجام استقلال خود را باز یافتند.

     

    مادها و پدر بزرگ کورش:

    کشور مادها:

    پس از پیروزی مادها برآشوریان صلح ورونق ونظم در ایران توسعه گرفت و هوخشتر پادشاه نیرومند ماد حدود کشور را گسترش داد وسرزمین پارس وقسمتی از ایلات شمالی وقسمت هائی از شمال کشور کنونی عراق جزءکشور ما گردید. پایتخت مادها هگمتانه است که در کتاب تورات نامبرده شده واین همان شهر«همدان»فعلی است.


    نظر شما( )
    ?جاسم

    دوشنبه 88/9/9  ساعت 4:4 عصر

    سخنانی از کورش بزرگ

    اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سرگذاشته ام اعلام می کنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند.
    من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملت آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند یا ننماید و هرگاه نخواهد مرا
    پادشاه خود بداند من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد.
    من تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ظالم خواهم گرفت وبه او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد.
    تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به نحو دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال تصرف نماید و من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد.
    من امروز اعلام می کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغل را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند.
    من اعلام می کنم که هر کس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ کس را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد و مجازات برادر گناهکار و بر عکس به کل ممنوع است و اگر یک فرد از خانواده یا طایفه ای مرتکب تقصیر می شود فقط مقصر باید مجازات گردد نه دیگران.
    من تا روزی که به یاری مزدا زنده هستم و سلطنت می کنم نخواهم گذاشت که مردان و زنان به عنوان غلام و کنیز بفروشند و حکام و زیر دستان من مکلف هستند که در حوزه حکومت و ماموریت خود مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد
    .
    از مزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالک اربعه بر عهده گرفته ام موفق گرداند.


     
    برای مطالعه زندگینامه کوروش ادامه مطلب را کلیک کنید واقعا جذاب و جالبه. برای استفاده کامل اونو ذخیره کرده و در رمانی مناسب مطالع کنید  تاریخ نویسان باستانی از قبیل هرودوت، گزنفون وکتزیاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه می‌‌باشد. تاریخ نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و پرسی سایکس و حسن پیرنیا، شرح چگونگی زایش کوروش را از هرودوت برگرفته‌اند. بنا به نوشته هرودوت، آژی دهاک شبی خواب دید که از دخترش آنقدر آب خارج شد که همدان و کشور ماد و تمام سرزمین آسیا را غرق کرد. آژی دهاک تعبیر خواب خویش را از مغ‌ها پرسش کرد. آنها گفتند از او فرزندی پدید خواهد آمد که بر ماد غلبه خواهد کرد. این موضوع سبب شد که آژی دهاک تصمیم بگیرد دخترش را به بزرگان ماد ندهد، زیرا می‌‌ترسید که دامادش مدعی خطرناکی برای تخت و تاج او بشود. بنابر این آژی دهاک دختر خود را به کمبوجیه اول شاه آنشان که خراجگزار ماد بود، به زناشویی داد.
    ماندانا پس از ازدواج با کمبوجیه باردار شد و شاه این بار خواب دید که از شکم دخترش تاکی رویید که شاخ و برگهای آن تمام آسیا را پوشانید. پادشاه ماد، این بار هم از مغ‌ها تعبیر خوابش را خواست و آنها اظهار داشتند، تعبیر خوابش آن است که از دخترش ماندانا فرزندی بوجود خواهد آمد که بر آسیا چیره خواهد شد. آستیاگ بمراتب بیش از خواب اولش به هراس افتاد و از این رو دخترش را به حضور طلبید. دخترش به همدان نزد وی آمد. پادشاه ماد بر اساس خوابهایی که دیده بود از فرزند دخترش سخت وحشت داشت، پس زاده? دخترش را به یکی از بستگانش بنام هارپاگ، که در ضمن وزیر و سپهسالار او نیز بود، سپرد و دستور داد که کوروش را نابود کند. هارپاگ طفل را به خانه آورد و ماجرا را با همسرش در میان گذاشت. در پاسخ به پرسش همسرش راجع به سرنوشت کوروش، هارپاگ پاسخ داد وی دست به چنین جنایتی نخواهد آلود، چون یکم کودک با او خوشایند است. دوم چون شاه فرزندان زیاد ندارد دخترش ممکن است جانشین او گردد، در این صورت معلوم است شهبانو با کشنده فرزندش مدارا نخواهد کرد. پس کوروش را به یکی از چوپان‌های شاه به‌ نام میترادات (مهرداد) داد و از از خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در میان جنگل رها کند تا طعمه? ددان گردد.
    چوپان کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان به نام سپاکو از موضوع با خبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و بجای او، فرزند خود را که تازه زاییده و مرده بدنیا آمده بود، در جنگل رها سازد. مهرداد شهامت این کار را نداشت، ولی در پایان نظر همسرش را پذیرفت. پس جسد مرده فرزندش را به ماموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را به گردن گرفت.
    روزی کوروش که به پسر چوپان معروف بود، با گروهی از فرزندان امیرزادگان بازی می‌‌کرد. آنها قرار گذاشتند یک نفر را از میان خود به نام شاه تعیین کنند و کوروش را برای این کار برگزیدند. کوروش همبازیهای خود را به دسته‌های مختلف بخش کرد و برای هر یک وظیفه‌ای تعیین نمود و دستور داد پسر آرتم بارس را که از شاهزادگان و سالاران درجه اول پادشاه بود و از وی فرمانبرداری نکرده بود تنبیه کنند. پس از پایان ماجرا، فرزند آرتم بارس به پدر شکایت برد که پسر یک چوپان دستور داده است وی را تنبیه کنند. پدرش او را نزد آژی دهاک برد و دادخواهی کرد که فرزند یک چوپان پسر او را تنبیه و بدنش را مضروب کرده است. شاه چوپان و کوروش را احضار کرد و از کوروش سوال کرد: "تو چگونه جرأت کردی با فرزند کسی که بعد از من دارای بزرگ‌ترین مقام کشوری است، چنین کنی؟" کوروش پاسخ داد: "در این باره حق با من است، زیرا همه آن‌ها مرا به پادشاهی برگزیده بودند و چون او از من فرمانبرداری نکرد، من دستور تنبیه او را دادم، حال اگر شایسته مجازات می‌‌باشم، اختیار با توست."
    آژی دهاک از دلاوری کوروش و شباهت وی با خودش به اندیشه افتاد. در ضمن بیاد آورد، مدت زمانی که از رویداد رها کردن طفل دخترش به کوه می‌‌گذرد با سن این کودک برابری می‌کند. بنابراین آرتم بارس را قانع کرد که در این باره دستور لازم را صادر خواهد کرد و او را مرخص کرد. سپس از چوپان درباره هویت طفل مذکور پرسشهایی به عمل آورد. چوپان پاسخ داد: "این طفل فرزند من است و مادرش نیز زنده است." اما شاه نتوانست گفته چوپان را قبول کند و دستور داد زیر شکنجه واقعیت امر را از وی جویا شوند.
    چوپان ناچار به اعتراف شد و حقیقت امر را برای آژی دهاک آشکار کرد و با زاری از او بخشش خواست. سپس آژی دهاک دستور به احضار هارپاگ داد و چون او چوپان را در حضور پادشاه دید، موضوع را حدس زد و در برابر پرسش آژی دهاک که از او پرسید: "با طفل دخترم چه کردی و چگونه او را کشتی؟" پاسخ داد: "پس از آن که طفل را به خانه بردم، تصمیم گرفتم کاری کنم که هم دستور تو را اجرا کرده باشم و هم مرتکب قتل فرزند دخترت نشده باشم" و ماجرا را به طور کامل نقل نمود.(رضایی،دکتر عبدالعظیم،تاریخ ده هزار ساله ایران) آژی دهاک چون از ماجرا خبردار گردید خطاب به هارپاگ گفت :امشب به افتخار زنده بودن و پیدا کردن کوروش جشنی در دربار برپا خواهم کرد. پس تو نیز به خانه برو و خود را برای جشن آماده کن و پسرت را به اینجا بفرست تا با کوروش بازی کند. هارپاگ چنین کرد. از آنطرف آژی دهاک مغان را به حضور طلبید و در مورد کورش و خوابهایی که قبلاً دیده بود دوباره سوال کرد و نظر آنها را پرسید. مغان به وی گفتند که شاه نباید نگران باشد زیرا رویا به حقیقت پیوسته و کوروش در حین بازی شاه شده است پس دیگر جای نگرانی ندارد و قبلاً نیز اتفاق افتاده که رویاها به این صورت تعبیر گردند. شاه از این ماجرا خوشحال شد. شب هنگام هارپاگ خوشحال و بی خبر از همه جا به مهمانی آمد. شاه دستور داد تا از گوشتهایی که آماده کرده اند به هارپاگ بدهند ؛ سپس به هارپاگ گفت می خواهی بدانی که این گوشتهای لذیذ که خوردی چگونه تهیه شده اند.سپس دستور داد ظرفی را که حاوی سر و دست و پاهای بریده فرزند هارپاگ بود را به وی نشان دهند . هنگامی که ماموران شاه درپوش ظرف را برداشتند هارپاگ سر و دست و پاهای بریده فرزند خود را دید و گرچه به وحشت افتاده بود. خود را کنترول نمود و هیچ تغییری در صورت وی رخ نداد و خطاب به شاه گفت: هرچه شاه انجام دهد همان درست است و ما فرمانبرداریم.این نتیجه نافرمانی هارپاگ از دستور شاه در کشتن کوروش بود.(رضایی،دکتر عبدالعظیم،تاریخ ده هزار ساله ایران)
    کوروش برای مدتی در دربار آژی دهاک ماند سپس به دستور وی عازم آنشان شد . پدر کوروش کمبوجیه اول و مادرش ماندانا از وی استقبال گرمی به عمل آوردند. کوروش در دربار کمبوجیه اول خو و اخلاق والای انسانی پارس‌ها و فنون جنگی و نظام پیشرفته آن‌ها را آموخت و با آموزش‌های سختی که سربازان پارس فرامی‌گرفتند پرورش یافت. بعد از مرگ پدر وی شاه آنشان شد.(رضایی،دکتر عبدالعظیم،تاریخ ده هزار ساله ایران)
    بعد از آنکه کوروش شاه آنشان شد در اندیشه حمله به مادافتاد.دراین میان هارپاگ نقشی عمده بازی کرد.هارپاگ بزرگان ماد را که از نخوت و شدت عمل شاهنشاه ناراضی بودند بر ضد ایشتوویگو(آژی دهاک)شورانید و موفق شد، کوروش را وادار کند بر ضد پادشاه ماد لشکرکشی کند و او را شکست بدهد.با شکست کشور ماد به‌وسیله پارس که کشور دست نشانده و تابع آن بود، پادشاهی ?? سالهایشتوویگو پادشاه ماد به انتها رسید، اما به گفته هرودوت کوروش به ایشتوویگو آسیبی وارد نیاورد و او را نزد خود نگه داشت. کوروش به این شیوه در ??? پادشاهی ماد و ایران را به دست گرفت و خود را پادشاه ایران اعلام نمود.کوروش پس از آنکه ماد و پارس را متحد کرد و خود را شاه ماد و پارس نامید، در حالیکه بابل به او خیانت کرده بود، خردمندانه از قارون، شاه لیدی خواست تا حکومت او را به رسمیت بشناسد و در عوض کوروش نیز سلطنت او را بر لیدی قبول نماید. اما قارون (کرزوس) در کمال کم خردی به جای قبول این پیشنهاد به فکر گسترش مرزهای کشور خود افتاد و به این خاطر با شتاب سپاهیانش را از رود هالسی (قزل‌ایرماق امروزی در کشور ترکیه) که مرز کشوری وی و ماد بود گذراند و کوروش هم با دیدن این حرکت خصمانه، از همدان به سوی لیدی حرکت کرد و دژسارد که آن را تسخیر ناپذیر می‌پنداشتند، با صعود تعدادی از سربازان ایرانی از دیواره‌های آن سقوط کرد و قارون (کروزوس)، شاه لیدی به اسارت ایرانیان درآمد و کوروش مرز کشور خود را به دریای روم و همسایگی یونانیان رسانید. نکته قابل توجه رفتار کوروش پس ازشکست قارون است. کوروش، شاه شکست خورده لیدی را نکشت و تحقیر ننمود، بلکه تا پایان عمر تحت حمایت کوروش زندگی کرد و مردمسارد علی رغم آن که حدود سه ماه لشکریان کوروش را در شرایط جنگی و در حالت محاصره شهر خود معطل کرده بودند، مشمول عفو شدند.
    پس از لیدی کوروش نواحی شرقی را یکی پس از دیگری زیر فرمان خود در آورد و به ترتیب گرگان (هیرکانی)، پارت، هریو (هرات)، رخج، مرو، بلخ، زرنگیانا (سیستان) و سوگود (نواحی بین آمودریا و سیردریا) و ثتگوش (شمال غربی هند) را مطیع خود کرد. هدف اصلی کوروش از لشکرکشی به شرق، تأ مین امنیت و تحکیم موقعیت بود وگرنه در سمت شرق ایران آن روزگار، حکومتی که بتواند با کوروش به معارضه بپردازد وجود نداشت. کوروش با زیر فرمان آوردن نواحی شرق ایران، وسعت سرزمین‌های تحت تابعیت خود را دو برابر کرد. حال دیگر پادشاه بابِل از خیانت خود به کوروش و عهد شکنی در حق وی که در اوائل پیروزی او بر ماد انجام داده بود واقعاً پشیمان شده بود. البته ناگفته نماند که یکی از دلایل اصلی ترس «نبونید» پادشاه بابِل، همانا شهرت کوروش به داشتن سجایای اخلاقی و محبوبیت او در نزد مردم بابِل از یک سو و نیز پیش‌بینی‌های پیامبران بنی اسرائیل درباره آزادی قوم یهود به دست کوروش از سوی دیگر بود.
    بابل بدون مدافعه در ?? مهرماه سال ??? ق.م سقوط کرد و فقط محله شاهی چند روز مقاومت ورزیدند، پادشاه محبوس گردید و کوروش طبق عادت، در کمال آزاد منشی با وی رفتار کرد و در سال بعد (???ق.م) هنگامی که او در گذشت عزای ملی اعلام شد و خود کوروش در آن شرکت کرد. با فتح بابل مستعمرات آن یعنی سوریه، فلسطین و فنیقیه نیز سر تسلیم پیش نهادند و به حوزه حکومتی اضافه شدند. رفتار کوروش پس از فتح بابل جایگاه خاصی بین باستان‌شناسان و حتی حقوقدانان دارد. او یهودیان را آزاد کرد و ضمن مسترد داشتن کلیه اموالی که بخت النصر (نبوکد نصر) پادشاه مقتدر بابِل در فتح اورشلیم از هیکل سلیمان به غنیمت گرفته بود، کمک‌های بسیاری از نظر مالی و امکانات به آنان نمود تا بتوانند به اورشلیم بازگردند و دستور بازسازی هیکل سلیمان را صادر کرد و به همین خاطر در بین یهودیان به عنوان منجی معروف گشت که در تاریخ یهود و در تورات ثبت است علاوه بر این به همین دلیل دولت اسرائیل از کوروش قدردانی کرده و یادش را گرامی داشته‌است.
    کوروش در آخرین نبرد خود به قصد سرکوب اقوام وحشی سکا که با حمله به نواحی مرزی ایران به قتل و غارت می‌پرداختند به سمت شمال شرقی کشور حرکت کرد. میان مرز ایران و سرزمین سکاها رودخانه‌ای بود که لشگریان کورش باید از آن عبور می‌کردند. هنگامی که کورش به این رودخانه رسید، ملکه سکاها به او پیغام داد که برای جنگ دو راه پیش رو دارد. یا از رودخانه عبور کند و در سرزمین سکاها به نبرد بپردازند و یا اجازه دهند که لشگریان سکا از رود عبور کرده و در خاک ایران به جنگ بپردازند. کورش این دو پیشنهاد را با سرداران خود در میان گذاشت. بیشتر سرداران ایرانی او، جنگ در خاک ایران را برگزیدند، اما کرزوس امپراتور سابق لیدی که تا پایان عمر به عنوان یک مشاور به کورش وفادار ماند، جنگ در سرزمین سکاها را پیشنهاد کرد. استدالال او چنین بود که در صورت نبرد در خاک ایران، اگر لشگر کورش شکست بخورد تمامی سرزمین در خطر می افتد و اگر پیروز هم شود هیچ سرزمینی را فتح نکرد. در مقابل اگر در خاک سکاها به جنگ بپردازند، پیروزی ایرانیان با فتح این سرزمین همراه خواهد بود و شکست آنان نیز تنها یک شکست نظامی به شمار رفته و به سرزمین ایران آسیبی نمی‌رسد. کورش این استدلال را پذیرفت و از رودخانه عبور کرد. پیامد این نبرد کشته شدن کورش و شکست لشگریانش بود. پس از این شکست، لشگریان ایران با رهبری کمبوجیه، پسر ارشد کورش به ایران بازگشتند. طبق کتاب "کوروش در عهد عتیق و قرآن مجید" نوشته دکتر فریدون بدره ای و از انتشارات امیر کبیر کوروش در این جنگ کشته نشده و حتی پس از این نیز با سکاها جنگیده است.
    پس از مرگ کورش، فرزند ارشد او کمبوجیه به سلطنت رسید. وی، هنگامی که قصد لشگرکشی به سوی مصر را داشت، از ترس توطئه، دستور قتل برادرش بردیا را صادر کرد. در راه بازگشت کمبوجیه از مصر، یکی از موبدان دربار به نام گئومات مغ، که شباهتی بسیار به بردیا داشت، خود را به جای بردیا قرار داده و پادشاه خواند. کمبوجیه با شنیدن این خبر در هنگام بازگشت، یک شب و به هنگام باده‌نوشی خود را با خنجر زخمی کرد که بر اثر همین زخم نیز درگذشت. کورش بجز این دو پسر، دارای دو دختر به نام های آتوسا و پارمیدا بود که آتوسا بعدها با داریوش اول ازدواج کرد و مادر خشایارشا، پادشاه قدرتمند ایرانی شد.


    نظر شما( )
    ?جاسم

    دوشنبه 88/9/9  ساعت 4:3 عصر

    روایت یک پایتخت ایران

    پاسارگاد منطقه‌ای است که در میان کوهستانهای دشت مرغاب استان فارس واقع شده است کوروش کبیر پس از برتری بر مادها و تاسیس سلسله هخامنشی منطقه پاسارگاد را به عنوان پایتخت حکومتی برگزید. به واقع آخرین شاه ماد، آستیاگ، پدر بزرگ مادری کوروش بود. روزنه‌های نخستین هنر هخامنشی و معماری اصیل آن در پاسارگاد و کاخ کوروش تجلی می‌یابد. در کتیبه های ایلامی تخت جمشید از منطقه پاسارگاد به نام «باتراکاتاس» یاد میشود. در قرن پانزدهم مقبره‌ای که به نام مادر سلیمان شناخته می‌‌شد کشف گردید که در واقع پس از انجام کاوشهای باستان شناختی موثر مشخص شد که این مقبره بزرگ مرد پارسی، کوروش هخامنشی است. در سال 1812 گروهی از بازدیدکنندگان اروپایی که از این مقبره دیدن کردند از احتمال تعلق بناهای دشت مرغاب به کوروش خبر دادند. اما به واقع این پروفسور هرتسفلد بود که در کاوشهای 1928 که در پاسارگاد به انجام رساند. 6 سال بعد آرال اشتاین موفق به کشف چندین بنای یادمانی ما قبل تاریخی در حاشیه‌های دشت مرغاب گردید. کاوشها و حفاریهای علی سامی در فاصله سالهای 1949 تا 1955 و کاوشهای دیوید استروناخ از سالهای 1961 تا 1963 در پاسارگاد به کشف آثار گسترده و اطلاعات فراوان در مورد این پایتخت کهن منجر گردید.

    بنای مقبره کوروش بی شک یکی از منحصر به فردترین عناصر معماری خاور نزدیک به شمار می رود که در ضلع جنوبی پاسارگاد واقع شده است و حدود 1 کیلومتر با کاخ کوروش فاصله دارد. این آرامگاه وقار ، سادگی و قدرت را به طور توام به تصویر می‌کشد. و در آن از کمترین عناصر تزیینی استفاده شده و به واقع این سنگهای صاف و بزرگ هستند که با قرارگرفتن بر روی یکدیگر منحصر به فردترین مقبره تاریخی را بنا ساخته‌اند، ارتفاع مقبره در زمان احداث 10/11 متر بوده و از 2 بخش تشکیل می‌شده است. گفته می‌شود جسد کوروش در تابوتی از طلا در این مقبره به خاک سپرده شد. ضلع R کاخ که در قسمت شرقی کاخ پاسارگاد واقع شده از ساختار مربعی برخوردار است که در زمان ساخت دارای 4 ستون سنگی و 4 درگاه محوری بوده است. در اینجا نقشی از یک انسان بالدار که الگوبرداری ازنقوش و هنر آشوری است مشاهده می‌شود. بر روی سر این نقش یک تاج مصری و بر قامت او ردایی ایلامی به چشم می خورد. مطالعه بر روی این نقش و محل قرار داشتن آن نشان می‌دهد این تصویر متعلق به کوروش کبیراست. اگر چه کوروش آنقدر عمر نکرد که بتواند از مجموعه زیبای پاسارگاد لذت ببرد اما در ضلع Pکاخ فرمان احداث باغی بزرگ و سرسبز را داده بود.

    سنگهای سفید لاشه‌ای بزرگ، کانالهای آب و سایر جزییات باغهای هخامنشی در معماری این باغ زیبا به کار گرفته شده بود. در کاوشهای استروناخ که در سالهای 1994 به انجام رسید شمار زیادی از گنجینه‌های پاسارگاد شامل اشیا طلا و نقره هخامنشی در محوطه باغ از دل خاک بیرون آورده شد. بنایی که مدتها تحت عنوان زندان سلیمان شناخته می‌شد بنایی سنگی است که بعدها محققان اعلام کردند متعلق به مقبره کمبوجیه فرزند کوروش است. نظرات دیگری نیز وجود دارد که ازاین اثر به عنوان آتشگاه، انبار ، یا یک عنصر حفاظتی و امنیتی یاد می‌کنند. تل تخت نامی است که به قلعه ای که روزگاری دربالاترین بخش پاسارگاد بر روی یک سکوی سنگی ساخته شده بود اطلاق می‌شود.

     آرامگاه کورش هخامنشی

    ساخت این بنا پس از مرگ کوروش ناتمام باقی ماند. گفته می‌شود که داریوش اول هخامنشی از همین الگوی ساخت بر روی سکوی بلند برای احداث کاخ پارسه الهام به عمل آورده است. متاسفانه امروز از این دژ باستانی جز توده‌ای خاک بر جای نمانده است اما نام پاسارگاد به عنوان پایتخت باستانی کهن همچنان در دل تاریخ می‌درخشد.


    نظر شما( )
    ?جاسم

    دوشنبه 88/9/9  ساعت 4:1 عصر

    معبد آناهیتا

    معبد آناهیتا

    نویسنده:جاسم

    «آناهیتا» به معنای پاک و دور از آلودگی در اعتقاد ایرانیان باستان الهه آب، فرشته نگهبان چشمه ها و باران و همچنین نماد باروی، عشق و دوستی بوده است. این اعتقاد از دوران پیش از زرتشت در ایران وجود داشته و در دوران های بعدی هم مورد توجه قرار گرفته است.

    توجه به آناهیتا از دوره اردشیر دوم هخامنشی در ایران مرسوم شده و در دوره های تاریخی بعدی یعنی اشکانی و ساسانیان هم ادامه داشته است. در کتیبه های به جا مانده از این دوره های تاریخی اشاره ها و

    تصاویری از آناهیتا در کنار نام اهورا مزدا به چشم میخورد.
    «در نقش برجسته تاق بستان، خسرو پرویز پادشاه ساسانی در میان اهورامزدا و آناهیتا ایستاده است. در این نقش برجسته، آناهیتا که در سمت راست شاه ایستاده، تاجی همانند اهورا برسر و در یک دستش حلقه فر ایزدی را نگه داشته و در دست دیگرش کوزه ای است که از آن آب میریزد.»

    به احترام این الهه ایرانی معابد و تندیسهای فراوانی در دوره های تاریخی پیش از اسلام در سرزمین ایران ساخته شده است.
    از آناهیتا یادواره هایی (شامل معابد و کتیبه ها) در همدان، شوش، کازرون و آذربایجان، کرمانشاه و کنگاور به جای مانده است. معبد آناهیتا در کنگاور مشهورترین معبد منسوب به آناهیتا در ایران است.

    در تقویم ایرانی روز دهم ماه آبان باستانی برابر با چهارم آبان فعلی به عنوان جشن آبانگان مشخص شده است. آبانگان جشن آناهیتا(آناهید)، الهه آب است. در جشن آبانگان، ایرانیان به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانه ها، الهه آب را نیایش میکردند.


    ****

    پیشینه تاریخی معبد آناهیتا
    بنای معبد آناهیتا در شهر کنگاور از شهرستان های استان کرمانشاه قرار دارد.
    این بنا بر روی تپه ای با ارتفاع ?? متر و در ابعاد ??? متر در ??? مترساخته شده است. ارتفاع ستون های این بنا نسبت به قطر آنها سه به یک است و این باعث شده در میان تمام معابد دنیا بی نظیر و منحصر به فرد باشد.
    معبد آناهیتا دومین بنای سنگی ایران پس از تخت جمشید است. هرچند در مورد ماهیت این بنا اختلاف نظر وجود دارد و برخی آنرا کاخ ناتمام خسرو پرویز دانسته اند ولی نظریه معروف تر بنا را معبدی برای الهه آناهیتا میداند.

    نخستین حفاری های باستان شناسانه سال ????انجام شد و طبق تحقیقات اولیه، بنا را مکانی برای پرستش الهه آناهیتا در دوره اشکانی دانستند.
    در سال ????کاوشهای بعدی و پیدا شدن سنگ کنگره ای مشابه تاق گرا در سرپل ذهاب این نظریه را مطرح کرد که ممکن است این بنا باقیمانده یکی از کاخ های خسرو پرویز در دوره ساسانی باشد که البته وجود شواهد دیگر به نظریه اول قوت بیشتری می بخشد.

    این معبد از دوران اشکانی قابل احترام بوده و تیریدات ها (تیردادها - تعدادی از پادشاهان اشکانی) در معبد آناهیتا تاج گذاری میکرده اند.
    معبد آناهیتا در دوره ساسانیان هم مورد استفاده بوده و بازسازی شده است. کاوش ها نشان داده این معبد در دوران سلجوقی، ایلخانی، صفویه و قاجار به منظورهای دیگر مورد استفاده قرار میگرفته و از هر کدام از این دوران های تاریخی اثری در معبد به جا مانده است.

    در نیمه اول قرن یکم بعد از میلاد مسیح ایسیدور شاراکس جغرافیدان یونانی اولین کسی که معبد آناهیتا را در کتاب خود قید نموده است آن را معبد آرتمیس نامیده است.
    از قرن نهم تا چهاردهم مورخان اسلامی از این منطقه دیدن نموده و مشاهدات خود را در گزارش هایشان ثبت کرده اند. ابن فقیه در کتاب مشهور البلدان نوشته است: «هیچ ستونی شگفت انگیز تر از ستونهای معبد آناهیتا کنگاور نیست.»



    معبد آناهیتا به تدریج در طول سالیان دراز به تدریج تخریب شده است. آثار معمارى متشکل از گچ و آهک را مردم محلى براى تهیه گچ و آهک تازه استفاده می کردند.
    در طول هزاران سال مردم کنگاور با ذوب گچ و آهک موجود در محوطه تاریخى، بقایاى ساختمانى معبد آناهیتا را نابود کرده اند. معبد پس از زلزله کنگاور در سال ????و ساخت و سازهای مردم تقریبا به یک خرابه تبدیل شده بود.

    ****

    وضعیت فعلی معبد آناهیتا
    بدون شک معبد آناهیتا به لحاظ ارزش تاریخی از جمله برجسته ترین آثار و میراثهای فرهنگی سرزمین ایران است.
    همچنین ویژگیهای منحصر به فرد این محوطه تاریخی میتواند در جذب گردشگر داخلی و خارجی و رونق اقتصادی منطقه هم تاثیر گذار باشد. در حالی که این اثر سال هاست در انتظار ثبت در فهرست جهانی یونسکو قرار دارد هنوز اراده لازم برای آماده شدن بنا به منظور ثبت جهانی وجود ندارد.

    یکی از موانع ثبت این اثر در فهرست جهانی یونسکو کامل نشدن پژوهش در مورد سابقه بنا و قطعی نشدن نظریه های مربوط به سابقه تاریخی آن است. البته نه تنها سال هاست فعالیت پژوهشی در این منطقه متوقف شده، بلکه اقدامات لازم برای حفظ و نگهداری آثار به دست آمده و آماده سازی محوطه تاریخی معبد هم انجام نمی شود.

    معبد آناهیا در سال های اخیر با انوع و اقسام مشکلات مواجه بوده است. محاصره شدن در حصار کانتینرهای میوه و تره بار، مشکل بوی فاضلاب که محوطه تاریخی را فرا میگرفته، تبدیل شدن به محلی برای جمع شدن اراذل و اوباش و معتادان، تبدیل شدن به محلی برای چسباندن پوسترهای تبلیغاتی ایام انتخابات تنها بخشی از مشکلات چند سال اخیر این محوطه تاریخی هستند.
    نگاهی به این لیست مشکلات ابتدایی نشان دهنده بی توجهی مسئولان به حفظ این بنای تاریخی است.

    در دو-سه سال اخیر هرچند اوضاع کمی بهتر شده اما هنوز تا تبدیل شدن معبد آناهیتا به یک محل مناسب گردشگری راه زیادی مانده است.
    پاکسازی محوطه کامل نشده و مسیر مناسب برای گردشگران در نظر گرفته نشده است، بقایای شعارهای تبلیغاتی، انقلابی و انتخاباتی و یادگاریهای شخصی بر روی آثار تاریخی به چشم میخورد،

    محوطه تاریخی گاهی روزها محل بازی کودکان محلی و شب ها محل گردهم آمدن افراد دیگری است و از وجود امکانات اولیه رفاهی برای گردشگران در منطقه هنوز خبری نیست. 
     




    نظر شما( )
    ?جاسم

    دوشنبه 88/9/9  ساعت 4:0 عصر

    وصیت نامه کورش

    فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک سپارند    

     تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد

    منوچهر ارغوانی - فرزندان من ،  دوستان من  ، من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشته‌ام ،من آن را با نشانه‌های آشکار دریافته‌ام ، وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد.

    زیرا من به هنگام کودکی ، جوانی و پیری بخت‌یار بوده‌ام،

    همیشه نیروی من افزون گشته است آن چنان که هم امروز نیز احساس نمی‌کنم که از هنگام جوانی ناتوان‌ترم.

    من دوستان را به خاطر نیکویی‌های خود خوشبخت

    و دشمنانم را فرمان‌بردار خویش دیده‌ام.

    زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود.

    من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز می‌گذارم.

    اما از آنجا که از شکست در هراس بودم ،

    خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم.

    حتی در پیروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بیرون ننهادم.

    در این هنگام که به سرای دیگر می‌گذرم،

    شما و میهنم را خوشبخت می‌بینم.

    و از این رو می‌خواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند.

    مرگ چیزی است شبیه به خواب

     

     

    در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود

    پس اگر چنین بود که من اندیشیدم،

    به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود ،

    اما اگر این چنین نبود،

    آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست

    و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.

    باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد.

    من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست می‌دارم ولی فرزند بزرگترم که

    آزموده‌ تر است کشور را سامان خواهد داد

    فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پرورده‌ام که پیران را آزرم دارید

    و کوشش کنید تا جوان‌تران از شما آزرم بدارند.

    تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی،

    تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت.

    دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئن‌تری هستند.

    همواره حامی کیش یزدان پرستی باش،

    اما هیچ قومی را مجبور نکن

    که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که

    هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند.

    هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد

    و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد.

    از کژی و ناروایی بترسید

    اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت ،

    ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید ،

    دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت

    و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد

    من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم.

    نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت

    و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود.

    به نام خدا و نیاکان درگذشته‌ی ما،

    ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید.

    پیکر بی‌جان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید.

    چه بهتر از این که انسان به خاک که این‌همه چیزهای نغز و زیبا می‌پرورد آمیخته گردد

    من همواره مردم را دوست داشته‌ام

    و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت می‌بخشد آمیخته گردم. 

     

     .

    هم‌اکنون درمی یابم که جان از پیکرم می‌گسلد.

    اگر از میان شما کسی می‌خواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد،

    تا هنوز جان دارم نزدیک شود

    و هنگامی که روی خود را پوشاندم،

    از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند،

    حتی شما فرزندانم

    پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید

    و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید.

    زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا

    ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد.

    چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود.

    از همه پارسیان و هم‌ پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند

    و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند.

    به واپسین پند من گوش فرا دارید.

    اگر می‌خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید


    نظر شما( )
    ?جاسم

    دوشنبه 88/9/9  ساعت 3:59 عصر

    مختصری در مورد کورش ویک حرف زیبا

    کوروش بزرگ (???-???





    http://kouroosh.persiangig.com/JPG/pasargad2.jpg



    شهریاری که نداند شب مردمانش چگونه به صبح میرسد

     

    گورکن گمنامی است که دل به دفن دانایی بسته است

     

    مردمان من امانت آسمانند بر این خاک تلخ

     

    مردمان من خان و مان من اند

     

    کوروش بزرگ


     


    مجلس بارعام داریوش اول / موزه خانه زینت الملوک شیراز


    http://nec880.persiangig.com/image/HumanRights%2520of%2520Korosh.jpg


    نظر شما( )
       1   2   3      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    فَرَوَهَر چیست؟
    شاه دخت های ایران قبل از حمله اعراب به ایرن
    حکومتها و پادشاهان ایران همراه با بیوگرافی کامل هر یک از شاهان
    دستان تولد کورش
    مادها
    سخنانی از کورش بزرگ
    روایت یک پایتخت ایران
    معبد آناهیتا
    وصیت نامه کورش
    مختصری در مورد کورش ویک حرف زیبا
    مختصری از زندگی کورش بزرگ
    آخرین نبرد
    نقش زن در تاریخ ایران قبل از اسلام
    فرمان کورش بزرگ
    کورش کبیر که بود
    [همه عناوین(22)]

    بالا

      [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

    بازدید

    10826

    بازدید امروز

    3

    بازدید دیروز

    1


     RSS 


     درباره خودم


     لوگوی وبلاگ

    کورش بزرگ

     اوقات شرعی

     فهرست موضوعی یادداشت ها

    اشتراک